اشعار و دلنوشته های من (تیر ماه 89)

در دنیای انسان ها گرفتارم...نه من آن ها را می فهمم ، نه آن ها مرا!

**********************************************************

در دیار سنگدلان عشق ورزیدن کاری بیهوده است.این را تازه فهمیده ام!

*********************************************************

می گیرم گاهی زانوی غم در فراقت               آرزویم دیدن بی وقفه ی آن روی ماهت 

 

چرا دوری ز من؟من چرا دورم ز تو؟؟             نمی دانم جوابش را ، گر تو می دانی بگو 

   

 

*********************************************************  

 

اسیر روزمرگی ام...

آنقدر که حتی فرصت فکر کردن به تو را هم پیدا نمی کنم!